« ظریف مَریف »

و لا یُمکنُ الفرار من حکومتکدوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ # 9:19 قومِ ثمودشنیده بودند که قومِ عادخانه‌ها و قصرها را بر بلندی‌ می‌ساختندو با یک طوفانِ مهیب دودمان‌شان به باد رفت ؛این شد که داخلِ کوه‌ها را تراشیدندو خانه‌هایی امن برای خودشان درست کردند ؛از ورژنِ جدیدِ نقمت‌های الهی که نتوانستند فرار کننداما خانه‌هاشان مکانِ خوبی شد برای بازدیدِ گردشگران .. سین عین # « ظریف مَریف »...

محمد هم قیامش را با شعارِ "آزادی" شروع کرد آزادی از آتش .. « ظریف مَریف »...

روزهای سختِ آغازینچهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ # 8:25 اولین ناهارِ دعوت به اسلام راعلیِ ده دوازده سالهبا دستانِ خودش پُخت و آماده کرد ؛و بعد از ناهار بود که به عنوانِ جانشینِ پیامبر معرفی شدبه منزله‌ی هارون از موسیو محمد با آبِ دهانش علم و حکمت را به او عَرضه کرد ؛چهل نفری که از قریش آمده بودندنیشخندی زدند و به حالِ محمد تاسف خوردند و بلند شدندابولهب خنده‌کُنان که داشت می‌رفت ، به دو نفر طعنه زدیکی به محمد ؛که گفت علی جانشینیِ تو را قبول کردو آن‌وقت این مُزدش بود که او را تُفی کردی ؟و دیگری به ابوطالب ؛که گفت دیگر از این به بعد باید مطیعِ این پسربچه‌ات باشیچرا که وزیرِ رسولِ خدا شده !همین شد که خداوند حسابی از خجالتِ ابولهب درآمدو حتی زنش را هم به سُخره گرفت .و سلامِ خدا بر حمزه‌ .. سین عین # « ظریف مَریف »...